زمانی
كه زندگی قاریان مشهور جهان را مرور می كنیم ، نامی آشنا دیدگان را به
خویشتن خیره می سازد . نامی كه رسالت قاریان قرآن را در خاطره ها جاودانه
می سازد . شهید القراء نامی است كه بی شك هر عاشق قرآنی را بر آن گذر
افتاده است . نامی كه عاشقان قرآن بارها و بارها برآن درنگ كرده و از
خویشتن پرسیده اند كه : محمد صدیق از چه رو بدین نام ملقّب گردیده است ؟
مردی كه تلاوتهای زیبایش پس از گذر سال ها ، هنوز زینت بخش محافل و مجالس
است . مردی كه مقلّدان بیشمار از خویش بر جای گذاشته است .
اگر بخواهیم محمد صدیق را بهتر بشناسیم ، شاید
بهتر آن باشد كه در تذكره عرفا و صوفیان
عصر
به جست وجوی او بپردازیم ؛ چرا كه محمد صدیق پیش از آنكه یك قاری باشد ،
یك صوفی است . صوفی كه خرقه زهد بر تن كرده و رایحه معرفت و زهد از جای جای
تلاوتهایش برمی خیزد . آری ، او صوفی است كه جان و زندگی خویش را وقف كلام
پروردگار كرده است ، تا بدانجا كه لحظه ای مفارقت از كلام دوست بر او چنان
گران آمد كه نتوانست پذیرای آن گردد و عاقبت جان خویش را در این مسیر
قربانی ساخت . او را شهید القراء نامیده اند ، چه آن زمان كه طبیبان معالجش
وی را از تلاوت كتاب خدا برحذر داشتند ، وی نپذیرفت . چه ، زندگی جدای از
مكتب و كلام دوست نه تنها برای او بلكه بر تمامی كسانی كه در این مسیر گام
گذارده اند ، بسی سخت و دشوار است . استاد
محمد صدیق منشاوی در سال 1299ه.ش. یعنی حدود 73 سال پیش ، در شهر منشاه
مصر در خانواده ای بسیار مذهبی پا به عرصه ی وجود گذارد .
«
پدرش شیخ صدیق منشاوی یكی از قاریان صوفی منش بود كه هرگز در مسیر تلاوتش
اجر و پاداشی طلب نكرد . از این رو فرزندش محمد را نیز با چنین علایقی
پرورش داد تا جایی كه تلاوت را تنها به جهت آنكه متعلق به این كتاب مقدس
است برگزید . شیخ صدیق منشاوی را فردی در كمال خشوع و خضوع می خوانند گویند
او چنان تقوی پیشه بود كه هرگز در هیچ تلاوتی بر اجر و پاداش آن سخنی نگفت
. تنها در محل حاضر می شد ، آنگاه با وقاری سرشار از خشیت الهی باز می گشت
و این شیوه ای بود كه در میان فرزندانش نیز نیك مشهود است ».
محمد
صدیق از آنجا كه در شهر منشاه تولد یافت چون پدرش به منشاوی ملقب گردید .
با تشویق و تعلیم پدر به آموزش معارف قرآنی و تعلیم قرائت های مختلف پرداخت
، چرا كه پدرش نیز از قاریان مشهور عصر خود به شمار می آمد . مرحوم استاد
منشاوی از همان ابتدا به حفظ كامل قرآن پرداخته و از 9 سالگی به بعد در ماه
مبارك رمضان شبهای قرائت قرآن برگزار می نمود . این امر تا سنین جوانی
استاد ادامه داشت . این در حالی بود كه پس از چندی با ورودش به رادیوی عربی
مصر و پخش تلاوتهایش ، به شهرت او افزوده شد تا آنكه به عنوان یكی از
اساتید و قاریان مشهور مصر معرفی شد .
او
قاری بزرگی است كه در میان متأخران بی نظیر و در میان متقدّمین كم نظیر
بوده است . او از مفاخر بزرگ جهان اسلام و مبتكر الحان گوناگون قرآنی به
شمار می آید . سبك تلاوت ، صوت زیبا ، لحن گرم و حزین ، تلفظ صحیح و بیان
قوی كلمات از مختصّات قرائت مرحوم منشاوی به شمار می آید كه با چیرگی و
مهارت كامل و تسلّطی فوق العاده شنونده را به آیات الهی متوجه می سازد . او
چنان تسلّطی به قرائات سبعه و عشره و راویان قاری دارد كه وی را به عنوان
یكی از بهترین اساتید این فن در جهان اسلام مطرح نموده است ، تا آنجا كه
شهرتش را در جای جای جهان اسلام اذعان می دارند .
مرحوم
محمد صدیق منشاوی با تسلّطی كامل و سبكی خاص تمامی قرآن مجید را با قرائت
ترتیل تلاوت كرده است و اكنون گنجینه ای از نوارهای تحقیق و ترتیل این
استاد در آرشیو رادیو قرآن موجود می باشد . تلاوت های این استاد همه هفته
از رادیو قرآن جمهوری اسلامی ایران پخش می گردد .
استاد
به واسطه زندگی كوتاهش به كشورهای محدودی مسافرت كرده است . از آن جمله به
سوریه ، كویت و برخی از كشورهای شیخ نشین حاشیه خلیج فارس می توان اشاره
كرد كه در مساجد مختلف این كشورها به تلاوت قرآن كریم پرداخته است .
سرانجام
دست اجل از آستین تقدیر برون آمده ، این بار نیز گلی از بوستان معطر قرآن
را گلچین نمود و استاد منشاوی در سن 49 سالگی در سال 1348 ه.ش. در شهر
قاهره جان به جان آفرین تسلیم كرد و بدین طریق گرد غم و اندوه را در بر
جبین عاشقان كلام دوست نشانید ، هرچند كه امروز پس از گذشت سال ها آوای
ملكوتی او زینت بخش محافل و مجالس قرآنی و پرورش دهنده استعدادهای نهفته در
این مسیر است . چرا شیخ محمّد صدّیق المنشاوی دوبار ازدواج
کرد؟
ایشان در سال 1938 با دخترعمویش
ازدواج کرد و
از او 4 فرزند داشت: دو پسر و دو دختر؛ سپس بار دیگر در حالیکه عمرش از
40 سال گذشته بود با زنی دیگر ازدواج کرد. همسر دومش از مرکز أخمیم در
استان سوهاج بود. از او نیز 9 فرزند داشت: 5 پسر و 4 دختر. همسران او با هم
در یک خانه زندگی میکردند و بینشان دوستی و علاقه بود و شیخ محمّد
میگفت: مردم مرا دوست دارند و خویشاوندی با مرا خواستارند. هنگام ادای
فریضهی حج، سال قبل از وفات شیخ محمّد، همسر دوم او درگذشت.
* شایعه شد که صدای شیخ محمّد صدّیق
المنشاوی
ضعیف است و آنرا مگر به کمک میکروفون، نمیتواند به شنوندگانش برساند...
چهکسی این شایعه را پخش کرد؟ و شیخ محمّد چگونه با آن شایعه برخورد کرد؟
در واقع، این موضوع شایعهای بود که
بهخاطر
حسودی و برتریجویی یکی از مقریان در گوشها پیچید. بعضی از ارادتمندان و
نزدیکان دیگر مقریان، این حادثه را برای ما تعریف کردند و صحّت آن برای ما
محرز شد؛ ماجرا از این قرار بود که شیخ محمّد به همراه مقری دیگری، شبی
برای قرائت به استان المنیا دعوت شده بود و افراد زیادی برای شنیدن تلاوت
قرآن با صدای شیخ محمّد حاضر شده بودند که تعداد آنها فزونتر از 10 هزار
نفر بود. زمانی که آن مقری، علاقهی شدید مردم و بیتابی دعوتکننده، به
زودفرارسیدن تلاوت شیخ محمّد صدّیق را احساس کرد، دیگر خود را ناگزیر دید
که به متصدّی میکروفون پیشنهاد دهد که اشکالی فنی در میکروفون ایجاد کند و
در میان مردم شایعه شود که صدای شیخ محمّد واقعاً ضعیف است و اگر میکروفون
نبود هرگز این شهرت را نداشت. وقتی شیخ محمّد صدّیق آمادهی قرائت میشد،
با ایراد میکروفون مواجه شد؛ لذا متصدّی میکروفون را از آن آگاه ساخت. اما
متصدی از اصلاح آن، سر باز زد؛ شیخ محمّد صدّیق احساس کرد که توطئهای برای
در تنگنا قراردادن او میان این جمعیت عظیم در کار است. پس ]برای شروع به
تلاوت، آنچنانکه در قرائت مرسوم است[ استعاذه کرد و در حالیکه از مکانی
که برای قرائت در نظر گرفته شده است خارج میشد، قدمزنان به قرائت پرداخت
در حالیکه مردم او را همراهی میکردند تا آنجاکه مردم از قدرت صدایش به
شگفتی آمدند. آن مقری حسود در حالیکه خوار و درمانده شده بود آن مجلس را
ترک کرد؛ مجلسی که شیخ محمّد صدّیق تا ساعات آخر شب، در آن به تلاوت
پرداخت. زمانی که بعدها از پدرمان (شیخ محمّد صدّیق) از آن واقعه پرسان
شدیم گفت: آنچه که به شما گفتهشده اتّفاق افتاده است. بعد از او از نام
آن مقری پرسیدیم که گفت: إن الله حلیم ستّار؛ خداوند، بردبار و پوشاننده
است.
هرکس که اندک آشنایی با قرائت و
قاریان
مختلف داشته باشد، بیگمان میداند که صدای مرحوم محمد صدیق المنشاوی، اگر
نگویم بهترین و زیباترین صدا میان قرای دیگر است، لاأقل جزء 4، 5 صدایی است
که زیبایی و قدرت را درهم آمیخته است. به قول استاد خدام حسینی صدای مرحوم
منشاوی مثل موم در دستانش نرم است. هرکس، از جمله خودم وقتی تلاوت او را
میشنود، آنقدر که این نابغه راحت و روان و نیز زیبا میخواند، پیش خودش
میگوید من هم میتوانم مثل او بخوانم. اما کافی است صدایش ، یکی دو پرده
بالا برود.... آنوقت است که لاأقل من، همیشه از صدای او به شگفت میآیم.
استاد عباسی همیشه هروقت از صدا و نحوهی انتخاب الحان ایشان صحبت میکند
از لفظ مرموز استفاده میکند. یک نکتهی دیگر همهمین صفات اخلاقی حمیده
است. به قول استاد صدیق، انسان وقتی تلاوت قاریای را میشنود بهسرعت
درمییابد که مراتب این قاری یا مقری چقدر است. لاأقل میتواند مقایسه کند.
من نقش توفیقات الهی را برای افرادی مثل مرحوم منشاوی، به جهت صفاتی چون
اخلاق پسندیده، کاملاً مؤثر میدانم.